گوته و حافظ؛ مصاحبه با کارل جوزف کوشل
نویسنده: باشا میکا - مترجم: اطلس بیاتمنش
تاریخ انتشار: ۶ بهمن, ۱۴۰۰
در این مصاحبه، کارل-جوزف کوشل دربارهی گوته و دیوان غربی شرقی او صحبت میکند و به این پرسش پاسخ میدهد که چرا در آلمان از تحسین عمیق گوته نسبت به حافظ کمتر صحبت شدهاست. کارل یوزف کوشل، متولد اوبرهاوزن در سال ۱۹۴۸، به تحصیل آلمانی و الهیات دین کاتولیک در بوخوم و توبینگن پرداخت. او تا سال ۲۰۱۳ استاد الهیات و گفتوگوی بین ادیان در دانشکدهی الهیات کاتولیک در دانشگاه توبینگن و مدیر مشترک مؤسسهی تحقیقات جهانی بین ادیان بود. بخشی از کتابهای او شامل «در جریان اشیاء، هرمان هسه و برتولت برشت در گفتوگو با بودا، لائوتسه و ذن» در سال ۲۰۱۸ و «کتاب مقدس در قرآن، مبانی بحث بین ادیان» در سال ۲۰۱۷ هستند.
آقای کوشل، شما گوته شاعر ملیگرا را بهعنوان یک ستایشگر و علاقهمند به قرآن معرفی میکنید. پس اسلامستیزی چه میشود؟
(کوشل با خنده میگوید) گوته اسلامستیزی را از دو جهت بهعنوان پیشزمینه داشته. از قرون وسطی و اصلاحات مذهبی، کلیساها همهی قدرتشان را صرف کردند تا اسلام را بهعنوان یک دین ضدمسیحیت خراب و محمد را بهعنوان یک کلاهبردار و شبهپیامبر تقبیح کنند. تحقیر اسلام سنت دیرینهای دارد که توسط کلیساها شکل گرفته.
…همانطور که در نوشتههای ضد اسلام لوتر میتوانیم بخوانیم…
نه فقط آنجا. علاوه بر این، گوته در زمان جنگهای ترکیه میزیسته. جنگهای صلیبی که توسط قدرتهای مهم مسیحیت خصوصن روسیه در مقابل امپراتوری عثمانی برپا شده. و همین بیشتر ما را به تعجب میاندازد که چطور گوته توانسته خودش را از این داستان بیرون بکشد و قضاوت خودش را نسبت به فرهنگ و دین اسلام داشته باشد. این روشنفکری باعث شده که با ذهن باز به استقبال مسائل برود.
ولی همین روشنفکری باعث شد که از طرف مسلمانان بهعنوان یک مسلمان معتقد تصرف شود.
درست است. بهعنوان مدرک از جملات گوته استفاده میکنند، مثل: «اگر اسلام به معنی فداکاری در برابر خداست / همهی ما در اسلام زندگی میکنیم و میمیریم». یا «شاعر مخالفتی ندارد که مرد اسلام خوانده شود». من با تمام توان در مقابل هر فرمی از تصاحب و تجلیل شاعر برای اهداف تبلیغاتی مخالفم. بیشتر از همه، وقتی که از گوته بدون شناخت و زمینهسازی سوءاستفاده شود.
شما کتاب زیبای«گوته و قرآن» را همراه با خطاطیهای شاهد عالم چاپ کردید. چرا از خطاطی برای تزیین کتاب استفاده کردید؟ از یک سو، هر کتاب دربارهی یک شاعر بزرگ اگر با هنر دیگری آمیخته شود، در این مورد خطاطی، بُعد هنری دیگری میگیرد. بهعلاوه گوته خودش تمرین خطاطی انجام میداده. او احساس میکرده که باید به روح این هنری که در آن غرق شده نزدیک شود.
چه چیزی این روح را خاص میکند؟ گوته مینویسد: «در هیچ زبان دیگری روح، ذهن و کلمه به این شکل ازلی تجسم نشدهاند.» به چه معنی است؟ در هیچ زبان نوشتاری دیگری نمیتوان حروف را اینگونه در همدیگر آمیخت، طوری که درعینحال فردیت آن حفظ شود. اگر در زبان آلمانی حروف را درهم بنویسید دیگر قابل خواندن نیستند. آنها فقط حالت گرافیکی پیدا میکنند بدون معنا. در خط عربی جور دیگری است.
با وجود دیوان شرقی-غربی عموم مردم هیچ علاقهای به عشق گوته نسبت به مشرق زمین نشان ندادهاند. فکر میکنید چرا؟ برای اینکه این یک پیام دینی- سیاسی چالشبرانگیز است و در عینحال یک روشنفکری مطالبهگر. گوته خیلی عمیق در دنیای پیچیدهی قرآن و سرگذشت پیامبران تحقیق کرده و با ادبیات تخصصی سروکار داشته. او این تحقیقات را در وسعت و عمقی انجام داده که در ادبیات و شعر بینظیر است. و به خاطر همین توانسته «دیوان» خودش را که مشتمل بر دوازده کتاب و سیصد قصیده است بنویسد. او همچنین بخش نثری را به کتاب اضافه کرده است که نشان میدهد او چقدر ژرف در فرهنگ شرق وارد شده و تحقیق کرده.
صفحهی اول کتاب دیوان شرقی غربی به خط و تذهیب گوته. نسخهی خطی در موزهی گوته در وایمار – منبع: ویکیپدیا.
گوته این عشق را خیلی دیر کشف کرد. تقریبن اتفاقی بود که ناشرش در سال ۱۸۱۴ اثر شاعر ایرانی حافظ را به او هدیه داد… زنده باد توبینگن! چون ناشرش گویا اهل توبینگن بود. او کتاب تازه ترجمه شدهی حافظ را به گوته داد و معجزه اتفاق افتاد. مردی که فکر میکرد در سن شصتوپنج سالگی در ادبیات مهرهای سوخته است و فقط در خاطرهها باقی خواهد ماند، با شعر حافظ جرقهی شاعریاش بهخصوص در مورد شعرهای عاشقانه از نو زده شد. در مدت بسیار کوتاهی یعنی تا آخر سال ۱۸۱۴ حدود صد شعر سروده شد. چنین اعجاز خلاقیتی در ادبیات آلمان بیسابقه است.
بعد از آن چه اتفاقی برای آقای مشاور* افتاد؟ معجزهی خلاقیت را توضیح دهید (میخندد). این راز آفرینش هنر است. آن لحظه که جرقه زده میشود برای ما قابل دیدن نیست. به همین خاطر، ما که از بیرون گود نتیجهی چنین معجزهای را میبینیم فقط میتوانیم با احترام و لذت به آن بنگریم.
این برای گوته یک بیداری فرهنگی، دینی یا شاعرانه بود؟ اینها را نمیتوان از هم جدا دانست. در مرحلهی اول بله یک بیداری شاعرانه بود و او هم با شعر واکنش نشان میدهد. ولی درعینحال شیفتگی به شعر یک عطش سروکله زدن با دین را در او بهوجود میآورد. وقتی ما به طور مثال «کتاب بهشت» را میخوانیم، متوجه میشویم که برای گوته این ایده که انسانهای باایمان آیندهای دارند و در بهشت به زندگی ادامه خواهند داد، جذاب بوده. این درهمتنیدگی شعر و دین است که هم در شعر حافظ و هم در شعر گوته وجود دارد.
محمد شمسالدین حافظ در قرن چهاردهم میلادی میزیسته. چه چیزی شعرهای او را متمایز میکند؟ سطح بالایی از کمال. تمام شعرها با یک فرم خاص و با قافیه نوشته شدهاند. همینطور دیوانش یک ساختار خاص دارد و برطبق الفبا دستهبندی شده. بهعلاوه یک رهایی درونی همراه شعرها است. با اینکه خودش در زمانی زندگی میکرده که پر از مصیبتها، جنگهای فتحآمیز و مبارزات بین سرزمینها و حکومتها بوده. حتی او خودش مورد سرکوب قرار گرفته است و مظنون به بیعت با دشمنان و دائمن تحتنظر بوده. با اینوجود اشعارش سرشار از لذت زندگی و شادی در شکل شراب و عشقاند. گوته در سن شصتوپنج سالگی به خودش اجازه میدهد که تحتتأثیر این سبک زندگی قرار بگیرد.
طرح جلد دیوان شرقی-غربی، ولفگانگ گوته – عکاس: پ.ها. هاک
دوران گوته هم خیلی صلحآمیز نبوده…. «شمال و غرب و جنوب آشفته شدند/ تاج و تختها ترک خوردند و امپراتوریها به خود لرزیدند…» این مطلع اولین شعر گوته در دیوان است که فقط یک شعر زیبا نیست بلکه تجربهی زندگی تلخش است. گوته حافظ را همزاد روحانی خود میداند و شاید بتوان گفت به او همچون مخاطب خود حیات بخشیده. در«دیوان» خیلی از شعرها «به حافظ» تقدیم شده. گوته با عنوانهای بسیاری حافظ را خطاب قرار میدهد: برادر همپیاله، همپیمان شاد، بدعتگذاری جسور و شاعری عمیق. او تشبیهاتی را بین خودشان کشف میکند که به قول خودش او را «میآفریند و جان میبخشد».
چقدر نوشتههای گوته به حافظ نزدیکاند؟ گوته از ایدهی حافظ گرتهبرداری کرده و آن را نزدیک به حسوحال خودش ساخته. بدون حافظ این میسر نبود. گوته به چنین همتای شاعری نیاز داشته تا بتواند در این راه سودمند باشد.
مشابه چیزی که در موزیک بهعنوان واریاسیون میشناسیم؟ بیایید شعر «تمنای خجسته» را مثال بزنیم: «به هیچکس نگو به جز به دانا / عامه تو را بیدرنگ مسخره خواهند کرد / ستایش میکنم کسی را / که در پی آتشیست تا پروانهوار در آن بسوزد». یکی از عمیقترین شعرهایی که گوته سروده. این ابیات دربارهی روح است که باید سوزانده شود تا با خدا یکی شود. یک موضوع عرفانی در تسلیم شدن در برابر عشق. که یک بحث بسیار دشوار برای مطرح کردن است چون میتواند به اشتباه بهعنوان فراخوانی برای خودویرانگری درک شود. گوته این ایده را از حافظ میگیرد و از آن یک شعر گوتهای غیرقابل تکرار بیرون میکشد. چون هر دو به عرفان میل دارند. «و مادامی که این نکته را درنیابی / این «بمیر و تا زنده شوی» را / تو فقط یک مهمان عبوس هستی / در این سرزمین تاریک».
شما مینویسید که دیوان گوته یک سند سیاسی است. فکر میکنید شاعر چنین چیزی را در سر داشته؟ بله و خیر. همانطور که پیشتر گفتم، گوته این سنت تحقیر اسلام را میشناخت. او میدانست بر ضد این بیعدالتی فرهنگی باید اثری از خود بهجا بگذارد. فقط به اینصورت میشود بخش نثر دیوان شرقی غربی را توضیح داد. خیلی نادر است که شاعری در ضمیمهی شعرهایش توضیح بنویسد تا به ما نشان بدهد تکالیفاش را تمام و کمال انجام داده. او میخواسته به آلمانیهایی که فرهنگ شرق را تحقیر میکردند، نشان بدهد آنجا چه گنجینههایی در انتظار کشف شدن هستند. مثلن هفت شاعر بزرگ ادب پارسی. به همین خاطر دیوان گوته بهطور تعمدی با هدف سیاسی و روشنگری فرهنگی شکل گرفته.
حتی برای زمان اکنون؟ گوته یک شاعر معمولی در فرهنگ آلمان نیست. بلکه یک معیار سنجش است. وقتی او خودش یک گفتوگوی بیهمتا را میان شرق و غرب، میان مسیحیت و اسلام، نهتنها خواسته بلکه بهتنهایی رقم زده، معیاری به ما داده شده. ما باید از خودمان راجع به دیدگاهمان و تصویری که نسبت به اسلام داریم سؤال کنیم. آیا ما هم مثل او به خودمان زحمت میدهیم که قرآن را در بالاترین سطح علمی بخوانیم؟ آیا ما آنطور که گوته معتقد بود به آن نیاز داریم وارد تاریخ و ادبیات شرق شدهایم؟
با این وجود همانطور که شما اطمینان می دهید، موضوع «تمجید از شرق» نیست. پس در چه مورد است؟ هدف من این است که درک از شرق و فرهنگ اسلامی را به سطحی پیچیدهتر ارتقا بدهم. ما امروزه اسلام را تا حد زیادی به چند کلیشهی رایج تقلیل دادهایم. خشونت، زنستیزی، بیاعتنایی به حقوق بشر و غیره. این تصاویر حتمن بر اساس تجربیات جهان از اسلام است، اما ما را به این باور سوق میدهد: اسلام همین است. در حالی که ما هنوز تصویر گوته در مورد شرق و اسلام را جلوی چشم داریم.
پس گوته هنوز هم بهعنوان پیشگامی برای گفتوگو با جهان اسلام مناسب است؟ من از این موضوع مطمئنم. اگر ما هنوز گوته را بهعنوان معیاری در فرهنگ آلمان در نظر بگیریم، باید برای تصویر پیچیدهای که از اسلام ساخته با او بحث کنیم و بجنگیم. ما باید اسلام را از کلیشهها متمایز کنیم و از نظر زیباشناختی و هنری به همان اندازهی گوته چالشبرانگیز بدانیم. و بهتر آن است که همراه با مسلمانان گوته و حافظ را بخوانیم و ببینیم که آن دو در هر دو فرهنگ قادر به انجام چه نوع گفتوگوهایی بودهاند. با یاد و سپاس از کسانی که در این راه کوشیدهاند.«گفتگوی گوته و حافظ» در وایمار، خوشنویسی شاهد عالم (مسلمان پاکستانیالاصل) و ارکستر «دیوان غربی شرقی» اثر دانیل بارنبویم.
* یکی از القاب گوته، به معنی مشاور خصوصی امپراتور: HerrenGeheimrat
مصاحبهکننده: باشا میکا (ژوئن ۲۰۲۱) ترجمه: اطلس بیاتمنش (اکتبر ۲۰۲۱)
منبع
«همهچیز را بهطور کامل و بدون استثنا بسوزانید»
«همهچیز را بهطور کامل و بدون استثنا بسوزانید»۱ ۱۰ آوریل ۱۹۲۴ فرانتس کافکا۲ حکم مرگ خود را دریافت کرد. هیچکس این واقعیت هولناک را از او پنهان نکرد، درست مثل اتفاقی ...
«میمِ تاکآباد» داستان کشف است. رازهای سربهمهری که دست خواننده را بسته نگه میدارد از همان پشت جلد، از میمِ تاکآباد؛ که این اسم را چطور صدا بزنم؟ و نویسنده ...
یادداشت بر رمان «توپ شبانه» جعفر مدرس صادقی
«من سالهاست که فقط دفترچه خاطرات مینویسم... شاعر بودن به این سادگیها نیست. به چاپ کردن و چاپ نکردن هم نیست... شعرا فقط احترام دارند. اما احترام به چه دردی ...
«این جنگیست میان دو روایت»
به همت کتابسرای کهور شیراز مجموعهداستان «میمِ تاکآباد» اولین اثر نغمه کرمنژاد نقد و بررسی شد. مجموعهداستان «میمِ تاکآباد» توسط نشر «آگه» در اسفند سال ۱۴۰۰ منتشر شده است. این جلسه ...
نویسنده: اطلس بیاتمنش
نویسنده: آزاده اشرفی
نویسنده: آرش مونگاری
نویسنده: گروه ادبی پیرنگ
نویسنده: علی سیدالنگی